بنام خداوند بخشنده مهربان
فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبینَ
(سوره آل عمران آیه 61)
پس هر كس با تو درباره عیسى در مقام مجادله برآید بعد از آنكه به احوال او آگاهى یافتى، بگو:بیایید ما و شما فرزندان و زنان و كسانى را كه به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یكدیگر نفرین كنیم) تا دروغگویان (و كافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم
**********************************************************************
از تفسیر نمونه
إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَیَكُونُ(59) الْحَقُّ مِن رَّبِّك فَلا تَكُن مِّنَ الْمُمْترِینَ(60)
مثل عیسى در نزد خدا ، همچون آدم است ، كه او را از خاك آفرید ، و سپس به او فرمود : موجود باش ! او هم فورا موجود
اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو ( بنابر این ، ولادت مسیح بدون پدر ، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست) 59 - شد.
60 - ، بنابر این ، از تردید كنندگان مباش
شان نزول : همانطور كه در آغاز سوره مشروحا بیان شد ، مقدار زیادى از آیات این سوره در پاسخ گفتگوهاى مسیحیان نجران ، نازل شده است ، چون آنها در یك هیات شصت نفرى به اتفاق چند نفر از رؤسا و بزرگان خود به عنوان نمایندگى براى گفتگو با پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلّم) به مدینه وارد شده بودند.
از جمله مسائلى كه در این گفتگو مطرح شد این بود كه آنها از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) پرسیدند : ما را به چه چیز دعوت مىكنى ؟ پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) فرمود : به سوى خداوند یگانه ، و اینكه از طرف او رسالت خلق را دارم و مسیح (علیه السلام) بندهاى از بندگان او است ، و حالات بشرى داشت و مانند دیگران غذا مىخورد. آنها این سخن را نپذیرفتند و به ولادت عیسى (علیهالسلام) بدون پدر اشاره كرده و آن را دلیل بر الوهیت او خواندند ، آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند ، آنها را دعوت به مباهله كرد كه شرح آن به زودى خواهد آمد.
فَمَنْ حَاجَّك فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسكُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْكذِبِینَ(61)
هر گاه بعد از علم و دانشى كه ( در باره مسیح ) به تو رسیده ، ( باز ) كسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند ، به آنها بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم ، شما هم فرزندان خود را ، ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما هم زنان خود را ، ما از نفوس خود دعوت كنیم ، شما هم از نفوس خود ، آنگاه مباهله كنیم ، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم . (61)
شان نزول : گفتهاند كه این آیه و آیات قبل از آن در باره هیات نجرانى مركب از عاقب و سید و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است ، آنها خدمت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) رسیدند و عرض كردند : آیا هرگز دیدهاى فرزندى بدون پدر متولد شود ، در این هنگام آیه ان مثل عیسى عند الله ... نازل شد و هنگامى كه پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) آنها را به مباهله دعوت كرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه ، به شخصیتهاى نجران ،
اسقف ( روحانى بزرگشان ) به آنها گفت : شما فردا به محمد (صلى الله علیه وآله وسلّم) نگاه كنید ، اگر با فرزندان و خانوادهاش براى مباهله آمد ، از مباهله با او بترسید ، و اگر با یارانش آمد با او مباهله كنید ، زیرا چیزى در بساط ندارد ، فردا كه شد پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) آمد در حالى كه دست حسن و حسین (علیهماالسلام)را گرفته بود و راه مىرفتند و فاطمه (علیه االسلام) على بن ابى طالب (علیه السلام)پشت سرش بود ، نصارى نیز بیرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پیشاپیششان بود هنگامى كه نگاه كرد ، پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) با آن چند نفر آمدند ، در باره آنها سؤال كرد به او گفتند : این پسر عمو و داماد او و محبوبترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر ، فرزندان دختر او از على (علیهالسلام) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه (علیهاالسلام) است كه عزیزترین مردم نزد او ، و نزدیكترین افراد به قلب او است ... سید به اسقف گفت : براى مباهله قدم پیش گذار. گفت : نه ، من مردى را مىبینم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام مىكند و من مىترسم راستگو باشد ، و اگر راستگو باشد ، به خدا یك سال بر ما نمىگذرد در حالى كه در تمام دنیا یك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد . اسقف به پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلّم) عرض كرد : اى ابو القاسم ! ما با تو مباهله نمىكنیم بلكه مصالحه مىكنیم ، با ما مصالحه كن ، پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) با آنها مصالحه كرد كه دوهزار حله ( یك قواره پارچه خوب لباس ) كه حد اقل قیمت هر حلهاى چهل درهم باشد ، و عاریت دادن سى دست زره ، و سى شاخه نیزه ، و سى رأس اسب ، در صورتى كه در سرزمین یمن ، توطئهاى براى مسلمانان رخ دهد. همکاری وپشبیبانی کنند.
و پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) ضامن این عاریتها خواهد بود ، تا آن را بازگرداند و عهد نامهاى در این زمینه نوشته شد.
و در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت : من صورتهائى را مىبینم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوهها را از جا بركند چنین خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنید كه هلاك خواهید شد ، و یك نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند.
تفسیر : مباهله با مسیحیان نجران: این آیه به دنبال آیات قبل و استدلالى كه در آنها بر نفى خدا بودن مسیح (علیهالسلام) شده بود ، به پیامبر(صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور مىدهد : هر گاه بعد از علم و دانش كه ( در باره مسیح ) براى تو آمده ( باز ) كسانى با تو در آن به محاجه و ستیز برخاستند ، به آنها بگو : بیایید ما فرزندان خود را دعوت مىكنیم و شما هم فرزندان خود را ، ما زنان خویش را دعوت مىنماییم ، شما هم زنان خود را ، ما از نفوس خود ( كسانى كه به منزله جان هستند ) دعوت مىكنیم ، شما هم از نفوس خود دعوت كنید ، سپس مباهله مىكنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار مىدهیم .
فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبین
نا گفته پیدا است منظور از مباهله این نیست كه این افراد جمع شوند و نفرین كنند و سپس پراكنده شوند زیرا چنین عملى به تنهایى هیچ فایدهاى ندارد ، بلكه منظور این است كه این نفرین مؤثر گردد ، و با آشكار شدن اثر آن ، دروغگویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند. به تعبیر دیگر ، گرچه در این آیه به تاثیر و نتیجه مباهله تصریح نشده اما از آنجا كه این كار به عنوان آخرین حربه ، بعد از اثر نكردن منطق و استدلال ، مورد استفاده قرار گرفته دلیل بر این است كه منظور ظاهر شدن اثر است بلکه نه تنها یك نفرین ساده باشد . خارجى این نفرین
نكته ها
1 - دعوت به مباهله یك دلیل روشن بر حقانیت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله وسلّم در آیه فوق خداوند به پیامبر خود دستور مىدهد كه هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین كسى در باره عیسى با تو گفتگو كند ، و به جدال برخیزد ، به او پیشنهاد مباهله كن كه فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت كن و دعا كنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد. مسئله مباهله به شكل فوق شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت و راهى بود كه صددرصد حكایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) مى كرد.
چگونه ممكن است كسى كه به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد وارد چنین میدانى گردد ؟ و از مخالفان خود دعوت كند بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد ، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید كه چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مىكند ، مسلما ورود در چنین میدانى بسیار خطرناك است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشكار نشود نتیجهاى جز رسوائى دعوت كننده نخواهد داشت ، چگونه ممكن است آدم عاقل و فهمیدهاى بدون اطمینان به نتیجه ، در چنین مرحلهاى گام بگذارد ؟ از اینجا است كه گفتهاند دعوت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) به مباهله ، یكى از نشانههاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است ، قطع نظر از نتایجى كه بعدا از مباهله به دست آمد .
در روایات اسلامى وارد شده هنگامى كه پاى مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند ، و با بزرگان خود به شور بنشینند ، نتیجه مشاوره آنها كه از یك نكته روانشناسى سرچشمه مىگرفت
این بود كه به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده كردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله كنید و نترسید ، زیرا حقیقتى در كار او نیست كه متوسل به جار و جنجال شده است ، و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصان نزدیك و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد بدانید كه او پیامبر خداست و از مباهله با او به پرهیزید كه خطرناك است ! آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند ناگاه دیدند كه پیامبر فرزندانش حسن و حسین (علیهماالسلام) را در پیش رو دارد ، و على (علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مىكند هر گاه من دعا كردم شما آمین بگویید ، مسیحیان هنگامى كه این صحنه را مشاهده كردند سخت به وحشت افتادند ، و از اقدام به مباهله خوددارى كرده ، حاضر به مصالحه شدند و به شرایط ذمه و پرداختن مالیات ( جزیه ) تن در دادند.
مباهله سند زندهاى براى عظمت اهل بیت علیهمالسلام - 2
غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح كردهاند كه آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) نازل شده است و پیامبر تنها كسانى را كه همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین (علیهماالسلام) و دخترش فاطمه (علیهاالسلام) و على (علیه السلام) بودند ، بنابر این منظور از ابناءنا در آیه منحصرا حسن و حسین (علیهماالسلام) هستند ، همانطور كه منظور از نساءنا فاطمه (علیهاالسلام) ، و منظور از انفسنا تنها على (علیه السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است ولى بعضى از مفسران اهل تسنن كه كاملا در اقلیت هستند كوشیدهاند كه ورود احادیث را در این زمینه انكار كنند ، مثلا نویسنده تفسیر المنار در ذیل آیه مىگوید : این روایات همگى از طرق شیعه است ، و هدف آنها مشخص است ، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث كوشیدهاند كه موضوع را ، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساختهاند.
اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مىدهد كه على رغم پندارهاى تعصب آلود نویسنده المنار بسیارى از طرق این احادیث به شیعه و كتب شیعه هرگز منتهى نمىشود ، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انكار كنیم سایر احادیث آنها و كتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.
براى روشن شدن این حقیقت قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذكر مدارك در اینجا مى آوریم : قاضى نور الله شوشترى در جلد سوم از كتاب نفیس احقاق الحق طبع جدید صفحه 46 چنین مىگوید : مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند كه ابناءنا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین (علیهماالسلام) و نساءنا اشاره به فاطمه (علیهاالسلام) و انفسنا اشاره به على علیه السلام است
سپس ( در پاورقى كتاب مزبور ) در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذكر شدهاند كه تصریح نمودهاند آیه مباهله در باره اهل بیت علیهمالسلام نازل شده است و نام آنها و مشخصات كتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحا آورده است
از جمله شخصیتهاى سرشناسى كه این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:
1 - مسلم بن حجاج نیشابورى صاحب صحیح معروف كه از كتب ششگانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد 7 صفحه 120 چاپ محمد على صبیح - مصر
احمد بن حنبل در كتاب مسند جلد 1 صفحه 185 چاپ مصر 2 -
3 - طبرى در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه جلد سوم صفحه 192 چاپ میمنیة - مصر
حاكم در كتاب مستدرك جلد سوم صفحه 150 چاپ حیدر آباد دكن 4 -
در پاسخ به اینکه چرا به علی سب و دشنام نمىگویى ؟
گفت : از آن وقت كه به یاد سه چیز كه پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) در باره على (علیه السلام) فرمود افتادم از این كار صرف نظر كردم ... ( یكى از آنها این بود كه ) هنگامى كه آیه مباهله نازل گردید پیغمبر (صلى الله علیه و آله وسلّم) تنها از فاطمه و حسن و حسین و على (علیهماالسلام) دعوت كرد و سپس فرمود : اللهم هؤلاء اهلى : خدایا ! اینها خاصان , نزدیكان من هستند.
نویسنده تفسیر كشاف كه از بزرگان اهل تسنن است در ذیل آیه مىگوید : این آیه قوىترین دلیلى است كه فضیلت اهل كساء را ثابت مى كند
مفسران و محدثان و مورخان شیعه نیز عموما در نزول این آیه در باره اهل بیت (علیهمالسلام) اتفاق نظر دارند ، در تفسیر نور الثقلین روایات فراوانى در این زمینه نقل شده است
از جمله به نقل از كتاب عیون اخبار الرضا در باره مجلس بحثى كه مامون در دربار خود تشكیل داده بود ، این چنین مىنویسد : امام على بن موسى الرضا (علیهماالسلام) فرمود : خداوند پاكان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به پیامبرش چنین دستور داده : فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا ... و به دنبال نزول این آیه ، پیامبر ، على و فاطمه و حسن و حسین (علیهماالسلام) را با خود به مباهله برد ... این مزیتى است كه هیچ كس در آن بر اهل بیت (علیهمالسلام) پیشى نگرفته ، و فضیلتى است كه هیچ انسانى به آن نرسیده ، و شرفى است كه قبل از آن هیچ كس از آن برخوردار نبوده است .
3 - پاسخ به یك سؤال
در اینجا سؤال معروفى است كه فخر رازى و بعضى دیگر در باره نزول آیه در حق اهل بیت (علیهمالسلام) ذكر كردهاند كه چگونه ممكن است منظور از ابناءنا ( فرزندان ما ) حسن و حسین (علیهماالسلام) باشد ، در حالى كه ابناء جمع است و جمع بر دو نفر گفته نمىشود ، و چگونه ممكن است نسائنا كه معنى جمع دارد تنها بر بانوى اسلام فاطمه (علیهاالسلام) اطلاق گردد و اگر منظور از انفسنا تنها على (علیه السلام) است چرا به صیغه جمع آمده است ؟
پاسخ : اولا - همانطور كه قبلا به طور مشروح ذكر شد اجماع علماى اسلام و احادیث فراوانى كه در بسیارى از منابع معروف و معتبر اسلامى اعم از شیعه و سنى در زمینه ورود این آیه در مورد اهل بیت (علیهمالسلام) به ما رسیده است و در آنها تصریح شده پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلّم) غیر از على (علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) و حسن و حسین (علیهماالسلام) كسى را به مباهله نیاورد ، قرینه آشكارى براى تفسیر آیه خواهد بود ، زیرا مىدانیم از جمله قرائنى كه آیات قرآن را تفسیر مىكند سنت و شان نزول قطعى است بنابر این ، ایراد مزبور تنها متوجه شیعه نمىشود. بلكه همه دانشمندان اسلام باید به آن پاسخ گویند.
ثانیا - اطلاق صیغه جمع بر مفرد یا بر تثنیه تازگى ندارد ، و در قرآن و غیر قرآن از ادبیات عرب و حتى غیر عرب این معنى بسیاراست توضیح اینكه : بسیار مىشود كه به هنگام بیان یك قانون ، یا تنظیم یك عهدنامه ، حكم به صورت كلى و به صیغه جمع آورده مىشود ، و مثلا در عهدنامه چنین مىنویسند كه : مسؤول اجراى آن امضاء كنندگان عهدنامه و فرزندان آنها هستند ، در حالى كه ممكن است یكى از دو طرف تنها یك یا دو فرزند داشته باشد ، این موضوع هیچگونه منافاتى با تنظیم قانون یا عهدنامه به صورت جمع ندارد.
خلاصه اینكه : ما دو مرحله داریم مرحله قرارداد و مرحله اجرا در مرحله قرارداد ، گاهى الفاظ به صورت جمع ذكر مىشود تا بر همه مصادیق تطبیق كند ، ولى در مرحله اجرا ممكن است مصداق ، منحصر به یك فرد باشد ، و این انحصار در مصداق منافات با كلى بودن مسئله ندارد
به عبارت دیگر پیغمبر اكرم (صلى الله علیه وآله وسلّم) موظف بود طبق قراردادى كه با نصاراى نجران بست همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام كسانى را كه به منزله جان او بودند همراه خود به مباهله ببرد ، ولى اینها مصداقى جز دو فرزند و یك زن و یك مرد نداشت * دقت كنید*
اضافه بر این در آیات قرآن موارد متعددى داریم كه عبارت به صورت صیغه جمع آمده اما مصداق آن به جهتى از جهات منحصر به یك فرد بوده است : مثلا در همین سوره آیه 173 مىخوانیم : الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم : كسانى كه مردم به آنها گفتند دشمنان ( براى حمله به شما ) اجتماع كردهاند از آنها بترسید
در این آیه منظور از الناس ( مردم ) طبق تصریح جمعى از مفسران نعیم بن مسعود است كه از ابو سفیان اموالى گرفته بود تا مسلمانان را از قدرت مشركان بترساند ! و همچنین در آیه 181 مىخوانیم : لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء : خداوند گفتار كسانى را كه مىگفتند : خدا فقیر است و ما بىنیازیم ( و لذا از ما مطالبه زكات كرده است ! ) شنید
منظور از الذین در آیه طبق تصریح جمعى از مفسران حى بن اخطب یا فنحاص است
گاهى اطلاق كلمه جمع بر مفرد به عنوان بزرگداشت نیز دیده مىشود ، همان طور كه در باره ابراهیم مىخوانیم : ان ابرهیم كان امة قانتا لله : ابراهیم امتى بود
خاضع در پیشگاه خدا در اینجا كلمه امت كه اسم جمع است بر فرد اطلاق شده است
. نوههاى دخترى فرزندان ما هستند - 4
ضمنا از آیه مباهله استفاده مىشود كه به فرزندان دختر نیز حقیقتا ابن گفته مىشود بر خلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود كه تنها فرزندان پسر را فرزند خود مىدانستند ، و مىگفتند : بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد یعنى ، فرزندان ما تنها پسرزادههاى ما هستند اما دخترزادههاى ما - فرزندان مردم بیگانه محسوب مىشوند نه فرزندان ما ! این طرز تفكر مولود همان سنت غلطى بود كه در جاهلیت عرب دختران و زنان را عضو اصلى جامعه انسانى نمىدانستند و آنها را در حكم ظروفى براى نگاهدارى پسران مىپنداشتند ! چنانكه شاعر آنها مىگوید : و انما امهات الناس اوعیة مستودعات و للانساب اباء : مادران مردم ، حكم ظروفى براى پرورش آنها دارند - و براى نسب تنها پدران شناخته مىشوند ! ولى اسلام این طرز تفكر را به شدت در هم كوبید و احكام فرزند را بر فرزندان پسرى و دخترى یكسان جارى ساخت .
در سوره انعام آیه 84 - 85 در باره فرزندان ابراهیم مىخوانیم : و من ذریته داود و سلیمن و ایوب و یوسف و موسى و هرون و كذلك نجزى المحسنین و زكریا و یحیى و عیسى و الیاس كل من الصالحین
از فرزندان ( ابراهیم ) ، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون بودند و این چنین نیكوكاران را پاداش مىدهیم و نیز زكریا و یحیى و عیسى و الیاس كه همه از صالحان بودند در این آیه حضرت مسیح از فرزندان ابراهیم شمرده شده در حالى كه فرزند دخترى بود و اصولا پدرى نداشت
در روایاتى كه از طرق شیعه و سنى در باره امام حسن و امام حسین (علیه السلام) وارد شده اطلاق كلمه ابن رسول الله ( فرزند پیغمبر ) كرارا دیده مىشود
در آیات مربوط به زنانى كه ازدواج با آنها حرام است مىخوانیم : و حلائل ابنائكم ( یعنى همسران پسران شما ) در میان فقهاى اسلام این مسئله مسلم است كه همسران پسرها و نوهها ، چه دخترى باشند و چه پسرى بر شخص حرام است و مشمول آیه فوق مىباشند
آیا مباهله یك حكم عمومى است ؟ - 5
شكى نیست كه آیه فوق یك دستور كلى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نمىدهد بلكه روى سخن در آن تنها به پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلّم) است ، ولى این موضوع مانع از آن نخواهد بود كه مباهله در برابر مخالفان یك حكم عمومى باشد و افراد با ایمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جائى نرسد از آنها دعوت به مباهله كنند
از روایاتى كه در منابع اسلامى نقل شده نیز عمومیت این حكم استفاده مىشود : در تفسیر نور الثقلین جلد 1 صفحه 351 حدیثى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده كه فرمود : اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت كنید راوى مىگوید : سؤال كردم چگونه مباهله كنم ؟ فرمود : خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن و گمان مىكنم كه فرمود : روزه بگیر و غسل كن ، و با كسى كه مىخواهى مباهله كنى به صحرا برو ، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بیفكن و از خودت آغاز كن و بگو : خداوندا ! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى هفتگانهاى و آگاه از اسرار نهان هستى ، و رحمان و رحیمى ، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى باطلى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست ، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز ! و بعد بار دیگر این دعا را تكرار كن و بگو : اگر این شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مىكند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ! سپس فرمود : چیزى نخواهد گذشت كه نتیجه این دعا آشكار خواهد شد ، به خدا سوگند كه هرگز نیافتم كسى را كه حاضر باشد این چنین با من مباهله كند .
ضمنا از این آیه معلوم مىشود كه بر خلاف حملات بىرویه افرادى كه مىگویند اسلام عملا آیین مردان است و زنان در آن به حساب نیامدهاند زنان در مواقع حساس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن مىایستادهاند ، صفحات درخشان زندگى فاطمه بانوى اسلام (علیهاالسلام) و دخترش زینب كبرى (علیهاالسلام) و زنان دیگرى كه در تاریخ اسلام ، گام بر جاى گامهاى آنها نهادهاند ، گواه این حقیقت است .آرى چنین كسى سزاوار پرستش است نه غیر او
واژه قصص مفرد است و به معنى قصه مىباشد و در اصل از ماده قص ( بر وزن صف ) به معنى جستجوى چیزى كردن گرفته شده ، مثلا در داستان موسى بن عمران مىخوانیم : و قالت لاخته قصیه ، مادر موسى به خواهرش گفت : به جستجوى موسى بپرداز و اینكه تلافى خون را قصاص مىگویند به خاطر آن است كه جستجوى حق صاحب خون در آن مىشود سرگذشتها و تاریخ پیشینیان را كه حالات و ماجراهاى زندگى آنها را جستجو مىكند نیز قصه مىگویند
از آنچه در بالا گفته شد معلوم شد كه مشار الیه در هذا سرگذشت مسیح است نه قرآن مجید یا مجموعه تاریخ انبیاء
در آیه بعد كسانى را كه از پذیرش این حقایق سر باز مىزنند مورد تهدید قرار داده ، مى فرماید : اگر ( با این همه دلایل و شواهد روشن باز هم ) روى برگردانند ( بدان كه در جستجوى حق نیستند و فاسد و مفسدند ) زیرا خداوند از مفسدان آگاه است ( فان تولوا فان الله علیم بالمفسدین مسلم است جمعیتى كه پس از آن همه استدلالات منطقى قرآن در باره مسیح و همچنین عقبنشینى از دعوت به مباهله تسلیم حق نشوند و باز هم به گفتگوهاى لجوجانه خود ادامه دهند ( حق جو ) نیستند بلكه ( مفسدهجویانى ) هستند كه هدف آنها تخدیر عقاید صحیح مردم است و مسلما خداوند آنها را مىشناسد و از نیاتشان با خبر است و به موقع آنان را كیفر خواهد داد.
قُلْ یَأَهْلَ الْكِتَبِ تَعَالَوْا إِلى كلِمَةٍ سوَاءِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَكمْ أَلا نَعْبُدَ إِلا اللَّهَ وَ لا نُشرِك بِهِ شیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأَنَّا مُسلِمُونَ(64)
بگو : اى اهل كتاب ! بیایید به سوى سخنى كه میان ما و شما یكسان است ، كه جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم ، و بعضى از ما ، بعض دیگر را - غیر از خداى یگانه - به خدایى نپذیرد هر گاه ( از این دعوت ، ) سرباز زنند ، بگویید : گواه باشید كه ما مسلمانیم
پیام 1233دعای روز های ماه مبارک رمضان
پیام 1232روز مبعث چه روزی است؟
پیام 1231 سال روز شهادت مولا و آقا باب الحوائج امام کاظم علیه السلام
پیام 1230 فضایل امیرمومنان حضرت علی علیه السلام در قرآن - گفتگوی معاویه با ابن عباس
پیام 1229 واقعه غدیر خم و اهمیت آن
پیام 1228 زندگی پر بار حضرت امام جعفر صادق عليه السلام
پیام 1227 چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
پیام 1226ویژگی های شب قدر در قرآن
پیام 1225 شمه ای از فضایل حضرت امام حسن علیه السلام
441460 بازدید
183 بازدید امروز
766 بازدید دیروز
1552 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Mohammad Hajarian
Powered by Gohardasht.com | MainSystem™