×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

معارف

قرآن و حديث

× آشنايي با مباني دين مبين اسلام با استفاده از قرآن وحديث ************************************ center language=java src=http://tiptap.ir/up/gheybat/3//centerdiv style=display:noneh1a href=http://www.tiptap.irابزار مذهبی وبلاگ/a/h1/div language=java src=http://tiptap.ir/up/gheybat/d/ *********************************** از زمان غیبت امام زمان(عج) تاکنون 1141سال شمسی5 ماه 2 روز 8 ساعت 57 دقیقه 00 ثانیه گذشته است و زمان 36017686620.051 همچنان در گذر است آیا هنوز زمان آن نرسیده که خودمان را برای ظهور او آماده کنیم؟ اللهم عجل لولیک الفرج ************************************** !-- www.tiptap.ir --- =text/java src=http://tiptap.ir/tools/shamsi-date/d.php?t=150px&sz=14px&c=333333&colort=333333&bg=ffffff/div style=display:noneh1a href=http://www.tiptap.irکد تاریخ شمسی/a/h1/div !-- www.tiptap.ir --- div style=background-color:black; margin-right:10px ; vertical-align:top;width:120px; height:120px; color:white ;div align=centerstyle=border-top-style:solid;width:120px ; border-top-width:3px; border-top-color:red ; margin-bottom:0px ; background-color:black;font:tahoma;font-size:16pxa href=http://www.iribnews.ir/vod/vc_flv.aspx?hotitem=2987 img src=http://medianews.iribnews.ir/vod/thumb/201515240215_menna - segment1(00_00_00.000-00_00_19.965).flv.jpg width=110 height=70 /a حادثه مرگبار در منا /div /div
×

آدرس وبلاگ من

mhkh1972.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/001972

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

دانستنی هایی از قرآن 1121 به مناسبت روز مباهله گزیده ای از تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی


بنام خداوند بخشنده مهربان
فَمَنْ حَاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبینَ
(سوره آل عمران آیه 61)
پس هر كس با تو درباره عیسى در مقام مجادله برآید بعد از آنكه به احوال او آگاهى یافتى، بگو:بیایید ما و شما فرزندان و زنان و كسانى را كه به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یكدیگر نفرین كنیم) تا دروغگویان (و كافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم

**********************************************************************

از تفسیر نمونه

إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ ءَادَمَ  خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَیَكُونُ(59) الْحَقُّ مِن رَّبِّك فَلا تَكُن مِّنَ الْمُمْترِینَ(60)

مثل عیسى در نزد خدا ، همچون آدم است ، كه او را از خاك آفرید ، و سپس به او فرمود : موجود باش ! او هم فورا موجود

اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو  ( بنابر این ، ولادت مسیح بدون پدر ، هرگز دلیل بر الوهیت او نیست)  59 - شد. 

60 - ، بنابر این ، از تردید كنندگان مباش

شان نزول : همانطور كه در آغاز سوره مشروحا بیان شد ، مقدار زیادى از آیات این سوره در پاسخ گفتگوهاى مسیحیان نجران ، نازل شده است ، چون آنها در یك هیات شصت نفرى به اتفاق چند نفر از رؤسا و بزرگان خود به عنوان نمایندگى براى گفتگو با پیامبر اسلام (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله ‏وسلّم) به مدینه وارد شده بودند.

از جمله مسائلى كه در این گفتگو مطرح شد این بود كه آنها از پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلّم) پرسیدند : ما را به چه چیز دعوت مى‏كنى ؟ پیامبر (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله‏ وسلّم) فرمود : به سوى خداوند یگانه ، و اینكه از طرف او رسالت خلق را دارم و مسیح (علیه‏ السلام) بنده‏اى از بندگان او است ، و حالات بشرى داشت و مانند دیگران غذا مى‏خورد. آنها این سخن را نپذیرفتند و به ولادت عیسى (علیه‏السلام) بدون پدر اشاره كرده و آن را دلیل بر الوهیت او خواندند ، آیات فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد و چون حاضر به قبول پاسخ نشدند ، آنها را دعوت به مباهله كرد كه شرح آن به زودى خواهد آمد.

فَمَنْ حَاجَّك فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَك مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسكُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَت اللَّهِ عَلى الْكذِبِینَ(61)

هر گاه بعد از علم و دانشى كه ( در باره مسیح ) به تو رسیده ، ( باز ) كسانى با تو به محاجه و ستیز برخیزند ، به آنها بگو  بیایید ما فرزندان خود را دعوت كنیم ، شما هم فرزندان خود را ، ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما هم زنان خود را ، ما از نفوس خود دعوت كنیم ، شما هم از نفوس خود ، آنگاه مباهله كنیم ، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم . (61)

شان نزول : گفته‏اند كه این آیه و آیات قبل از آن در باره هیات نجرانى مركب از عاقب و سید و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است ، آنها خدمت پیامبر (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله ‏وسلّم) رسیدند و عرض كردند : آیا هرگز دیده‏اى فرزندى بدون پدر متولد شود ، در این هنگام آیه ان مثل عیسى عند الله ... نازل شد و هنگامى كه پیامبر (صلى‏ الله‏ علیه‏ وآله ‏وسلّم) آنها را به مباهله دعوت كرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرتش مهلت خواستند و پس از مراجعه ، به شخصیتهاى نجران ،
 اسقف ( روحانى بزرگشان ) به آنها گفت : شما فردا به محمد (صلى ‏الله ‏علیه‏ وآله‏ وسلّم) نگاه كنید ، اگر با فرزندان و خانواده‏اش براى مباهله آمد ، از مباهله با او بترسید ، و اگر با یارانش آمد با او مباهله كنید ، زیرا چیزى در بساط ندارد ، فردا كه شد پیامبر (صلى ‏الله‏ علیه‏ وآله ‏وسلّم) آمد در حالى كه دست حسن و حسین (علیهماالسلام)را گرفته بود و راه مى‏رفتند و فاطمه (علیه االسلام) على بن ابى طالب (علیه ‏السلام)پشت سرش بود ، نصارى نیز بیرون آمدند در حالى كه اسقف آنها پیشاپیششان بود هنگامى كه نگاه كرد ، پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلّم) با آن چند نفر آمدند ، در باره آنها سؤال كرد به او گفتند : این پسر عمو و داماد او و محبوب‏ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر ، فرزندان دختر او از على (علیه‏السلام) هستند و آن بانوى جوان دخترش فاطمه (علیهاالسلام) است كه عزیزترین مردم نزد او ، و نزدیك‏ترین افراد به قلب او است ... سید به اسقف گفت : براى مباهله قدم پیش گذار.  گفت : نه ، من مردى را مى‏بینم كه نسبت به مباهله با كمال جرأت اقدام مى‏كند و من مى‏ترسم راستگو باشد ، و اگر راستگو باشد ، به خدا یك سال بر ما نمى‏گذرد در حالى كه در تمام دنیا یك نصرانى كه آب بنوشد وجود نداشته باشد . اسقف به پیامبر اسلام (صلى ‏الله ‏علیه‏ وآله ‏وسلّم) عرض كرد : اى ابو القاسم ! ما با تو مباهله نمى‏كنیم بلكه مصالحه مى‏كنیم ، با ما مصالحه كن ، پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله ‏وسلّم) با آنها مصالحه كرد كه دوهزار حله ( یك قواره پارچه خوب لباس ) كه حد اقل قیمت هر حله‏اى چهل درهم باشد ، و عاریت دادن سى دست زره ، و سى شاخه نیزه ، و سى رأس اسب ، در صورتى كه در سرزمین یمن ، توطئه‏اى براى مسلمانان رخ دهد. همکاری وپشبیبانی کنند.
و پیامبر (صلى‏ الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلّم) ضامن این عاریتها خواهد بود ، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‏اى در این زمینه نوشته شد.

و در روایتى آمده است اسقف مسیحیان به آنها گفت : من صورتهائى را مى‏بینم كه اگر از خداوند تقاضا كنند كوهها را از جا بركند چنین خواهد كرد هرگز با آنها مباهله نكنید كه هلاك خواهید شد ، و یك نصرانى تا روز قیامت بر صفحه زمین نخواهد ماند.  

تفسیر : مباهله با مسیحیان نجران: این آیه به دنبال آیات قبل و استدلالى كه در آنها بر نفى خدا بودن مسیح (علیه‏السلام) شده بود ، به پیامبر(صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) دستور مى‏دهد : هر گاه بعد از علم و دانش كه ( در باره مسیح ) براى تو آمده ( باز ) كسانى با تو در آن به محاجه و ستیز برخاستند ، به آنها بگو : بیایید ما فرزندان خود را دعوت مى‏كنیم و شما هم فرزندان خود را ، ما زنان خویش را دعوت مى‏نماییم ، شما هم زنان خود را ، ما از نفوس خود ( كسانى كه به منزله جان هستند ) دعوت مى‏كنیم ، شما هم از نفوس خود دعوت كنید ، سپس مباهله مى‏كنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار مى‏دهیم .
  فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا و ابناءكم و نساءنا و نساءكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الكاذبین

  
نا گفته پیدا است منظور از مباهله این نیست كه این افراد جمع شوند و نفرین كنند و سپس پراكنده شوند زیرا چنین عملى به تنهایى هیچ فایده‏اى ندارد ، بلكه منظور این است كه این نفرین مؤثر گردد ، و با آشكار شدن اثر آن ، دروغگویان به عذاب گرفتار شوند و شناخته گردند. به تعبیر دیگر ، گرچه در این آیه به تاثیر و نتیجه مباهله تصریح نشده اما از آنجا كه این كار به عنوان آخرین حربه ، بعد از اثر نكردن منطق و استدلال ، مورد استفاده قرار گرفته دلیل بر این است كه منظور ظاهر شدن اثر  است بلکه نه تنها یك نفرین ساده باشد .  خارجى این نفرین

نكته ‏ها

1 - دعوت به مباهله یك دلیل روشن بر حقانیت پیامبر اسلام  صلى‏ الله ‏علیه ‏وآله وسلّم در آیه فوق خداوند به پیامبر خود دستور مى‏دهد كه هر گاه پس از استدلالات روشن پیشین كسى در باره عیسى با تو گفتگو كند ، و به جدال برخیزد ، به او پیشنهاد مباهله كن كه فرزندان و زنان خود را بیاورد و تو هم فرزندان و زنان خود را دعوت كن و دعا كنید تا خداوند دروغگو را رسوا سازد. مسئله مباهله به شكل فوق شاید تا آن زمان در بین عرب سابقه نداشت و راهى بود كه صددرصد حكایت از ایمان و صدق دعوت پیامبر (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله ‏وسلّم) مى‏ كرد.

چگونه ممكن است كسى كه به تمام معنى به ارتباط خویش با پروردگار ایمان نداشته باشد وارد چنین میدانى گردد ؟ و از مخالفان خود دعوت كند بیایید با هم به درگاه خدا برویم و از او بخواهیم تا دروغگو را رسوا سازد ، و شما به سرعت نتیجه آن را خواهید دید كه چگونه خداوند دروغگویان را مجازات مى‏كند ، مسلما ورود در چنین میدانى بسیار خطرناك است زیرا اگر دعاى او به اجابت نرسد و اثرى از مجازات مخالفان آشكار نشود نتیجه‏اى جز رسوائى دعوت كننده نخواهد داشت ، چگونه ممكن است آدم عاقل و فهمیده‏اى بدون اطمینان به نتیجه ، در چنین مرحله‏اى گام بگذارد ؟ از اینجا است كه گفته‏اند دعوت پیامبر (صلى‏ الله‏ علیه ‏وآله ‏وسلّم) به مباهله ، یكى از نشانه‏هاى صدق دعوت و ایمان قاطع او است ، قطع نظر از نتایجى كه بعدا از مباهله به دست آمد .  

در روایات اسلامى وارد شده هنگامى كه پاى مباهله به میان آمد نمایندگان مسیحیان نجران از پیامبر مهلت خواستند تا در این باره بیندیشند ، و با بزرگان خود به شور بنشینند ، نتیجه مشاوره آنها كه از یك نكته روان‏شناسى سرچشمه مى‏گرفت 

این بود كه به نفرات خود دستور دادند اگر مشاهده كردید محمد با سر و صدا و جمعیت و جار و جنجال به مباهله آمد با او مباهله كنید و نترسید ، زیرا حقیقتى در كار او نیست كه متوسل به جار و جنجال شده است ، و اگر با نفرات بسیار محدودى از خاصان نزدیك و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد بدانید كه او پیامبر خداست و از مباهله با او به پرهیزید كه خطرناك است ! آنها طبق قرار قبلى به میعادگاه رفتند ناگاه دیدند كه پیامبر فرزندانش حسن و حسین (علیهماالسلام) را در پیش رو دارد ، و على (علیه ‏السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) همراه او هستند و به آنها سفارش مى‏كند هر گاه من دعا كردم شما آمین بگویید ، مسیحیان هنگامى كه این صحنه را مشاهده كردند سخت به وحشت افتادند ، و از اقدام به مباهله خوددارى كرده ، حاضر به مصالحه شدند و به شرایط ذمه و پرداختن مالیات ( جزیه ) تن در دادند.

مباهله سند زنده‏اى براى عظمت اهل بیت علیهم‏السلام - 2

غالب مفسران و محدثان شیعه و اهل تسنن تصریح كرده‏اند كه آیه مباهله در حق اهل بیت پیامبر (صلى ‏الله ‏علیه ‏وآله‏ وسلّم) نازل شده است و پیامبر تنها كسانى را كه همراه خود به میعادگاه برد فرزندانش حسن و حسین (علیهماالسلام) و دخترش فاطمه (علیهاالسلام) و على (علیه ‏السلام) بودند ، بنابر این منظور از ابناءنا در آیه منحصرا حسن و حسین (علیهماالسلام) هستند ، همانطور كه منظور از نساءنا فاطمه (علیهاالسلام) ، و منظور از انفسنا تنها على (علیه ‏السلام) بوده است و احادیث فراوانى در این زمینه نقل شده است ولى بعضى از مفسران اهل تسنن كه كاملا در اقلیت هستند كوشیده‏اند كه ورود احادیث را در این زمینه انكار كنند ، مثلا نویسنده تفسیر المنار در ذیل آیه مى‏گوید : این روایات همگى از طرق شیعه است ، و هدف آنها مشخص است ، و آنها چنان در نشر و ترویج این احادیث كوشیده‏اند كه موضوع را ، حتى بر بسیارى از دانشمندان اهل تسنن مشتبه ساخته‏اند.  

اما مراجعه به منابع اصیل اهل تسنن نشان مى‏دهد كه على رغم پندارهاى تعصب‏ آلود نویسنده المنار بسیارى از طرق این احادیث به شیعه و كتب شیعه هرگز منتهى نمى‏شود ، و اگر بنا باشد ورود این احادیث را از طرق اهل تسنن انكار كنیم سایر احادیث آنها و كتبشان نیز از درجه اعتبار خواهد افتاد.

براى روشن شدن این حقیقت قسمتى از روایات آنان را در این باب با ذكر مدارك در اینجا مى ‏آوریم : قاضى نور الله شوشترى در جلد سوم از كتاب نفیس احقاق الحق طبع جدید صفحه 46 چنین مى‏گوید : مفسران در این مسئله اتفاق نظر دارند كه ابناءنا در آیه فوق اشاره به حسن و حسین (علیهماالسلام) و نساءنا اشاره به فاطمه (علیهاالسلام) و انفسنا اشاره به على علیه ‏السلام است

سپس ( در پاورقى كتاب مزبور ) در حدود شصت نفر از بزرگان اهل سنت ذكر شده‏اند كه تصریح نموده‏اند آیه مباهله در باره اهل بیت علیهم‏السلام نازل شده است و نام آنها و مشخصات كتب آنها را از صفحه 46 تا 76 مشروحا آورده است

از جمله شخصیتهاى سرشناسى كه این مطلب از آنها نقل شده افراد زیر هستند:

1 - مسلم بن حجاج نیشابورى صاحب صحیح معروف كه از كتب شش‏گانه مورد اعتماد اهل سنت است در جلد 7 صفحه 120     چاپ محمد على صبیح - مصر

احمد بن حنبل در كتاب مسند جلد 1 صفحه 185  چاپ مصر 2 -  
 3 -  طبرى در تفسیر معروفش در ذیل همین آیه جلد سوم صفحه 192  چاپ میمنیة - مصر

حاكم در كتاب مستدرك جلد سوم صفحه 150  چاپ حیدر آباد دكن 4 -  

در پاسخ به اینکه چرا به علی سب و دشنام نمى‏گویى ؟
  گفت : از آن وقت كه به یاد سه چیز كه پیامبر (صلى‏ الله‏ علیه‏ وآله‏ وسلّم) در باره على (علیه‏ السلام) فرمود افتادم از این كار صرف نظر كردم ... ( یكى از آنها این بود كه ) هنگامى كه آیه مباهله نازل گردید پیغمبر (صلى‏ الله‏ علیه ‏و آله ‏وسلّم) تنها از فاطمه و حسن و حسین و على (علیهماالسلام) دعوت كرد و سپس فرمود : اللهم هؤلاء اهلى : خدایا ! اینها خاصان , نزدیكان  من‏ هستند.

نویسنده تفسیر كشاف كه از بزرگان اهل تسنن است در ذیل آیه مى‏گوید : این آیه قوى‏ترین دلیلى است كه فضیلت اهل كساء را ثابت مى‏ كند

مفسران و محدثان و مورخان شیعه نیز عموما در نزول این آیه در باره اهل بیت (علیهم‏السلام) اتفاق نظر دارند ، در تفسیر نور الثقلین روایات فراوانى در این زمینه نقل شده است

از جمله به نقل از كتاب عیون اخبار الرضا در باره مجلس بحثى كه مامون در دربار خود تشكیل داده بود ، این چنین مى‏نویسد : امام على بن موسى الرضا (علیهماالسلام) فرمود : خداوند پاكان بندگان خود را در آیه مباهله مشخص ساخته است و به پیامبرش چنین دستور داده : فمن حاجك فیه من بعد ما جاءك من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا ... و به دنبال نزول این آیه ، پیامبر ، على و فاطمه و حسن و حسین (علیهماالسلام) را با خود به مباهله برد ... این مزیتى است كه هیچ كس در آن بر اهل بیت (علیهم‏السلام) پیشى نگرفته ، و فضیلتى است كه هیچ انسانى به آن نرسیده ، و شرفى است كه قبل از آن هیچ كس از آن برخوردار نبوده است .

3 - پاسخ به یك سؤال

در اینجا سؤال معروفى است كه فخر رازى و بعضى دیگر در باره نزول آیه در حق اهل بیت (علیهم‏السلام) ذكر كرده‏اند كه چگونه ممكن است منظور از ابناءنا ( فرزندان ما ) حسن و حسین (علیهماالسلام) باشد ، در حالى كه ابناء جمع است و جمع بر دو نفر گفته نمى‏شود ، و چگونه ممكن است نسائنا كه معنى جمع دارد تنها بر بانوى اسلام فاطمه (علیهاالسلام) اطلاق گردد  و اگر منظور از انفسنا تنها على (علیه ‏السلام) است چرا به صیغه جمع آمده است ؟
پاسخ : اولا - همانطور كه قبلا به طور مشروح ذكر شد اجماع علماى اسلام و احادیث فراوانى كه در بسیارى از منابع معروف و معتبر اسلامى اعم از شیعه و سنى در زمینه ورود این آیه در مورد اهل بیت (علیهم‏السلام) به ما رسیده است و در آنها تصریح شده پیغمبر (صلى ‏الله ‏علیه‏ وآله ‏وسلّم) غیر از على (علیه‏ السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) و حسن و حسین (علیهماالسلام) كسى را به مباهله نیاورد ، قرینه آشكارى براى تفسیر آیه خواهد بود ، زیرا مى‏دانیم از جمله قرائنى كه آیات قرآن را تفسیر مى‏كند سنت و شان نزول قطعى است  بنابر این ، ایراد مزبور تنها متوجه شیعه نمى‏شود. بلكه همه دانشمندان اسلام باید به آن پاسخ گویند.
 

ثانیا - اطلاق صیغه جمع بر مفرد یا بر تثنیه تازگى ندارد ، و در قرآن و غیر قرآن از ادبیات عرب و حتى غیر عرب این معنى بسیاراست  توضیح اینكه : بسیار مى‏شود كه به هنگام بیان یك قانون ، یا تنظیم یك عهدنامه ، حكم به صورت كلى و به صیغه جمع آورده مى‏شود ، و مثلا در عهدنامه چنین مى‏نویسند كه : مسؤول اجراى آن امضاء كنندگان عهدنامه و فرزندان آنها هستند ، در حالى كه ممكن است یكى از دو طرف تنها یك یا دو فرزند داشته باشد ، این موضوع هیچگونه منافاتى با تنظیم قانون یا عهدنامه به صورت جمع ندارد.

خلاصه اینكه : ما دو مرحله داریم مرحله قرارداد و مرحله اجرا در مرحله قرارداد ، گاهى الفاظ به صورت جمع ذكر مى‏شود تا بر همه مصادیق تطبیق كند ، ولى در مرحله اجرا ممكن است مصداق ، منحصر به یك فرد باشد ، و این انحصار در مصداق منافات با كلى بودن مسئله ندارد

به عبارت دیگر پیغمبر اكرم (صلى‏ الله‏ علیه ‏وآله‏ وسلّم) موظف بود طبق قراردادى كه با نصاراى نجران بست همه فرزندان و زنان خاص خاندانش و تمام كسانى را كه به منزله جان او بودند همراه خود به مباهله ببرد ، ولى اینها مصداقى جز دو فرزند و یك زن و یك مرد نداشت * دقت كنید*

اضافه بر این در آیات قرآن موارد متعددى داریم كه عبارت به صورت صیغه جمع آمده اما مصداق آن به جهتى از جهات منحصر به یك فرد بوده است : مثلا در همین سوره آیه 173 مى‏خوانیم : الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم : كسانى كه مردم به آنها گفتند دشمنان ( براى حمله به شما ) اجتماع كرده‏اند از آنها بترسید

در این آیه منظور از الناس ( مردم ) طبق تصریح جمعى از مفسران نعیم بن مسعود است كه از ابو سفیان اموالى گرفته بود تا مسلمانان را از قدرت مشركان بترساند ! و همچنین در آیه 181 مى‏خوانیم : لقد سمع الله قول الذین قالوا ان الله فقیر و نحن اغنیاء : خداوند گفتار كسانى را كه مى‏گفتند : خدا فقیر است و ما بى‏نیازیم ( و لذا از ما مطالبه زكات كرده است ! ) شنید

منظور از الذین در آیه طبق تصریح جمعى از مفسران حى بن اخطب یا فنحاص است

گاهى اطلاق كلمه جمع بر مفرد به عنوان بزرگداشت نیز دیده مى‏شود ، همان طور كه در باره ابراهیم مى‏خوانیم : ان ابرهیم كان امة قانتا لله : ابراهیم امتى بود 

خاضع در پیشگاه خدا در اینجا كلمه امت كه اسم جمع است بر فرد اطلاق شده است

. نوه‏هاى دخترى فرزندان ما هستند - 4

ضمنا از آیه مباهله استفاده مى‏شود كه به فرزندان دختر نیز حقیقتا ابن گفته مى‏شود بر خلاف آنچه در جاهلیت مرسوم بود كه تنها فرزندان پسر را فرزند خود مى‏دانستند ، و مى‏گفتند : بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد یعنى ، فرزندان ما تنها پسرزاده‏هاى ما هستند اما دخترزاده‏هاى ما - فرزندان مردم بیگانه محسوب مى‏شوند نه فرزندان ما ! این طرز تفكر مولود همان سنت غلطى بود كه در جاهلیت عرب دختران و زنان را عضو اصلى جامعه انسانى نمى‏دانستند و آنها را در حكم ظروفى براى نگاهدارى پسران مى‏پنداشتند ! چنانكه شاعر آنها مى‏گوید : و انما امهات الناس اوعیة مستودعات و للانساب اباء : مادران مردم ، حكم ظروفى براى پرورش آنها دارند - و براى نسب تنها پدران شناخته مى‏شوند ! ولى اسلام این طرز تفكر را به شدت در هم كوبید و احكام فرزند را بر فرزندان پسرى و دخترى یكسان جارى ساخت .

در سوره انعام آیه 84 - 85 در باره فرزندان ابراهیم مى‏خوانیم : و من ذریته داود و سلیمن و ایوب و یوسف و موسى و هرون و كذلك نجزى المحسنین و زكریا و یحیى و عیسى و الیاس كل من الصالحین 

از فرزندان ( ابراهیم ) ، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون بودند و این چنین نیكوكاران را پاداش مى‏دهیم و نیز زكریا و یحیى و عیسى و الیاس كه همه از صالحان بودند در این آیه حضرت مسیح از فرزندان ابراهیم شمرده شده در حالى كه فرزند دخترى بود و اصولا پدرى نداشت

در روایاتى كه از طرق شیعه و سنى در باره امام حسن و امام حسین (علیه‏ السلام) وارد شده اطلاق كلمه ابن رسول الله ( فرزند پیغمبر ) كرارا دیده مى‏شود

در آیات مربوط به زنانى كه ازدواج با آنها حرام است مى‏خوانیم : و حلائل ابنائكم ( یعنى همسران پسران شما ) در میان فقهاى اسلام این مسئله مسلم است كه همسران پسرها و نوه‏ها ، چه دخترى باشند و چه پسرى بر شخص حرام است و مشمول آیه فوق مى‏باشند

آیا مباهله یك حكم عمومى است ؟ - 5  

شكى نیست كه آیه فوق یك دستور كلى براى دعوت به مباهله به مسلمانان نمى‏دهد بلكه روى سخن در آن تنها به پیامبر اسلام (صلى ‏الله‏ علیه ‏وآله ‏وسلّم) است ، ولى این موضوع مانع از آن نخواهد بود كه مباهله در برابر مخالفان یك حكم عمومى باشد و افراد با ایمان كه از تقوا و خدا پرستى كامل برخوردارند به هنگامى كه استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جائى نرسد از آنها دعوت به مباهله كنند

از روایاتى كه در منابع اسلامى نقل شده نیز عمومیت این حكم استفاده مى‏شود : در تفسیر نور الثقلین جلد 1 صفحه 351 حدیثى از امام صادق (علیه ‏السلام) نقل شده كه فرمود : اگر سخنان حق شما را مخالفان نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت كنید راوى مى‏گوید : سؤال كردم چگونه مباهله كنم ؟ فرمود : خود را سه روز اصلاح اخلاقى كن و گمان مى‏كنم كه فرمود : روزه بگیر و غسل كن ، و با كسى كه مى‏خواهى مباهله كنى به صحرا برو ، سپس انگشتان دست راستت را در انگشتان راست او بیفكن و از خودت آغاز كن و بگو : خداوندا ! تو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و زمینهاى هفتگانه‏اى و آگاه از اسرار نهان هستى ، و رحمان و رحیمى ، اگر مخالف من حقى را انكار كرده و ادعاى باطلى دارد بلائى از آسمان بر او بفرست ، و او را به عذاب دردناكى مبتلا ساز ! و بعد بار دیگر این دعا را تكرار كن و بگو : اگر این شخص حق را انكار كرده و ادعاى باطلى مى‏كند بلائى از آسمان بر او بفرست و او را به عذابى مبتلا كن ! سپس فرمود : چیزى نخواهد گذشت كه نتیجه این دعا آشكار خواهد شد ، به خدا سوگند كه هرگز نیافتم كسى را كه حاضر باشد این چنین با من مباهله كند .

ضمنا از این آیه معلوم مى‏شود كه بر خلاف حملات بى‏رویه افرادى كه مى‏گویند اسلام عملا آیین مردان است و زنان در آن به حساب نیامده‏اند زنان در مواقع حساس به سهم خود در پیشبرد اهداف اسلامى همراه مردان در برابر دشمن مى‏ایستاده‏اند ، صفحات درخشان زندگى فاطمه بانوى اسلام (علیهاالسلام) و دخترش زینب كبرى (علیهاالسلام) و زنان دیگرى كه در تاریخ اسلام ، گام بر جاى گامهاى آنها نهاده‏اند ، گواه این حقیقت است .آرى چنین كسى سزاوار پرستش است نه غیر او

واژه قصص مفرد است و به معنى قصه مى‏باشد و در اصل از ماده قص ( بر وزن صف ) به معنى جستجوى چیزى كردن گرفته شده ، مثلا در داستان موسى بن عمران مى‏خوانیم : و قالت لاخته قصیه ، مادر موسى به خواهرش گفت : به جستجوى موسى بپرداز و اینكه تلافى خون را قصاص مى‏گویند به خاطر آن است كه جستجوى حق صاحب خون در آن مى‏شود سرگذشتها و تاریخ پیشینیان را كه حالات و ماجراهاى زندگى آنها را جستجو مى‏كند نیز قصه مى‏گویند

از آنچه در بالا گفته شد معلوم شد كه مشار الیه در هذا سرگذشت مسیح است نه قرآن مجید یا مجموعه تاریخ انبیاء

در آیه بعد كسانى را كه از پذیرش این حقایق سر باز مى‏زنند مورد تهدید قرار داده ، مى ‏فرماید : اگر ( با این همه دلایل و شواهد روشن باز هم ) روى برگردانند ( بدان كه در جستجوى حق نیستند و فاسد و مفسدند ) زیرا خداوند از مفسدان آگاه است ( فان تولوا فان الله علیم بالمفسدین مسلم است جمعیتى كه پس از آن همه استدلالات منطقى قرآن در باره مسیح و همچنین عقب‏نشینى از دعوت به مباهله تسلیم حق نشوند و باز هم به گفتگوهاى لجوجانه خود ادامه دهند ( حق جو ) نیستند بلكه ( مفسده‏جویانى ) هستند كه هدف آنها تخدیر عقاید صحیح مردم است و مسلما خداوند آنها را مى‏شناسد و از نیاتشان با خبر است و به موقع آنان را كیفر خواهد داد.

قُلْ یَأَهْلَ الْكِتَبِ تَعَالَوْا إِلى كلِمَةٍ سوَاءِ بَیْنَنَا وَ بَیْنَكمْ أَلا نَعْبُدَ إِلا اللَّهَ وَ لا نُشرِك بِهِ شیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللَّهِ  فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشهَدُوا بِأَنَّا مُسلِمُونَ(64)

بگو : اى اهل كتاب ! بیایید به سوى سخنى كه میان ما و شما یكسان است ، كه جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم ، و بعضى از ما ، بعض دیگر را - غیر از خداى یگانه - به خدایى نپذیرد هر گاه ( از این دعوت ، ) سرباز زنند ، بگویید : گواه باشید كه ما مسلمانیم


جمعه 18 آبان 1391 - 1:04:18 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://mhkh1972.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 26 آبان 1391   10:44:06 AM

آخرین مطالب


پیام 1234دعا


پیام 1233دعای روز های ماه مبارک رمضان


پیام 1232روز مبعث چه روزی است؟


پیام 1231 سال روز شهادت مولا و آقا باب الحوائج امام کاظم علیه السلام


پیام 1230 فضایل امیرمومنان حضرت علی علیه السلام در قرآن - گفتگوی معاویه با ابن عباس


پیام 1229 واقعه غدیر خم و اهمیت آن


پیام 1228 زندگی پر بار حضرت امام جعفر صادق عليه السلام


پیام 1227 چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها


پیام 1226ویژگی های شب قدر در قرآن


پیام 1225 شمه ای از فضایل حضرت امام حسن علیه السلام


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

474316 بازدید

367 بازدید امروز

346 بازدید دیروز

3983 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements